گزارش كامل نشست نقد و بررسي 300 در خبرگزاري فارس
خبرگزاري فارس: در نشست ديروز خبرگزاري فارس، دو كارشناس فرهنگي، ساخته شدن فيلم تحريفآميز 300 را نتيجه عقدههاي تاريخي غرب نسبت به تمدن ايراني و نداشتن اسطورههاي مذهبي دانستند.
به گزارش خبرگزاري فارس، در اين نشست كه با حضور مهدي كلهر، كارشناس امور فرهنگي، منتقد و مشاور رسانهاي رئيس جمهور و مجيد شاهحسيني كارشناس سينما و استاد دانشگاه و با حضور خبرنگاران رسانههاي جمعي داخلي و خارجي در خبرگزاري فارس برگزار شد، پديده ضد ايراني 300 از ابعاد مختلف مورد نقد واقع شد.
مهدي كلهر در نشست نقد و بررسي پديده 300 گفت: ما در مركز نبرد فرهنگي قرار داريم و در چنين عصري، سينماي انقلاب اسلامي حداقل 2 ميليارد مخاطب تضمين شده دارد و به همين دليل است كه اكنون غرب شمشيرش را از رو بسته است.
وي ضمن اشاره به ارجاعات تاريخي فيلم 300 افزود: سيستم تاريخنگاري آمريكا، بر اساس تاريخ تمدن ويل دورانت و روايت تاريخي هرودت، به يك بازنويسي تاريخي دست زده و كل وقايع تاريخي كره زمين را بر اساس نگاه غرب گرايانهاش روايت ميكند.
وي گفت: آنطور كه در اخبار آمده بود، فيلم 300 در مدت 45 روز ساخته شده است اما دوستاني كه اهل سينما و پژوهشگر بودند، در اين زمينه تحقيق كردند و به اين نتيجه رسيدند كه چون فيلم تداركات مفصل و كارهاي كامپيوتري داشته، اين مدت صرف توليد آن شده است و با تحقيقات ما مشخص شد كه ساخت آن يك سال و نيم طول كشيده است.
اين كارشناس فرهنگي افزود: اين فيلم تنها فيلم مربوط به واقعه جنگ ايران و يونان نيست و سال 1962 ميلادي نيز فيلمي شبيه 300 ساخته شده كه چون فاقد جلوههاي كامپيوتري بوده، فيلمي درجه 3 محسوب ميشود.
كلهر در ادامه گفت: شخصا به تاريخ تمدن ويلدورانت رجوع كردم تا منشاء تاريخي فيلم 300 را پيدا كنم. ويل دورانت هميشه از دو زاويه به وقايع تاريخي مينگرد.مثلا در فصل جنگ ايران و يونان و در بخش ايران باستان طوري اين حادثه را نقل ميكند كه ايرانيها از آن بدشان نيايد و همان بخش را در بخش يونان نيز طوري مطرح كند كه به يونانيها بر نخورد. در واقع او با دو انشاء و دو لحن متفاوت كار كرده است.
وي متذكر شد: جنگ فوق در قسمت يونان باستان عنوان "كشمكش براي آزادي " دارد كه عنوان ارزشي براي آنها است و يوناني را نقل ميكند كه از تسلط ايران باستان بيرون ميآيد. اينكه بالاخره يونانيها براي نخستين بار در دوره خشايارشا سر به شورش بر ميدارند،چون هميشه در مقاطع تاريخي آنها تن به جنگ نميدادند و زمينهايشان را به ايران ميدادند.
مشاور رئيس جمهور در ادامه گفت: ويل دورانت از ابتدا، اين تلاشهاي تازه را كه يونان براي آزادي از زير يوغ ايران باستان صورت ميدهد، با نگاهي به بحث دموكراسي مينويسد و تاريخ را اينگونه مينگارد كه چون حكومت هخامنشي، يك حكومت پادشاهي و ديكتاتوري بوده، يونانيها در پي آزادي و دموكراسي بودهاند.
وي افزود: اين نبرد، نبرد كوچكي است كه در درهاي كوچك اتفاق ميافتد. درهاي كه گنجايش حضور يك سپاه عظيم را ندارد. اين نبرد پيروز ندارد و در نهايت هم خشايارشا آتن را ميگيرد. در اين نبرد، اين اتفاق براي اولين بار ميافتد كه اقوام يوناني حاضر در اين منطقه، كنار هم قرار ميگيرند و مقابله ميكنند.
كلهر در ادامه به با اشاره به منشا روايتهاي تاريخي هاليوود گفت: در كنار روايت ويل دورانت، به روايت هرودت كه جزو مورخين متعصب يوناني است و 54 سال بعد از اين اتفاق، آن را روايت كرده برميخوريم كه سيستم تاريخنگاري آمريكا هم اكنون، بر اساس تاريخ تمدن ويل دورانت و روايت تاريخي هرودت، به يك بازنويسي تاريخي دست زده است.
وي افزود: در حقيقت، آمريكا كه كل وقايع تاريخي زمين را بر اساس دموكراسي موردنظرش روايت ميكند، به سراغ هرودت هم رفته است چون او در مقابل شرق، يك نگاه غرب گرايانه دارد.
وي گفت: عدد 300 كه نشانه تعداد سربازهاي يوناني است، به صورت افسانه زبان به زبان گشته است، چون نشانهاي براي مقابله سربازان آن منطقه يوناني در برابر ايران است؛ اما ويل دورانت مينويسد كه اين اعداد اغراق آميز است و بيشتر آرماني است؛ يعني معنياش اين نيست كه در اين جنگ، 300 اسپارتي حضور داشتهاند.
كلهر در ادامه اين نشست متذكر شد: نكته مهم اين است كه ساخته شدن چنين فيلمي، چيز جديدي نيست و حتي قبل از انقلاب اسلامي نيز اين فيلمها ساخته ميشد.
وي گفت: به نظر من يك نگاه تاريخي فيمابين شرق و غرب وجود دارد كه بخشهاي كينهتوزانهاي در اين نگاه وجود دارد و شايد اين به انقلاب اسلامي هم ربط مستقيم نداشته باشد.
كلهر متذكر شد: در حقيقت انقلاب اسلامي باعث شده تا اين تقابل يا تفاهم تاريخي به جايگاهي تازه برسد.
وي گفت: سال 1983 در يك بازار فيلم در كشور ايتاليا، با هجومي از فيلمهاي اسلامستيز و انقلابي رو بهرو شدم كه يكي از پايههاي آن آلمان غربي و ديگري كمپانيهاي صهيونيستي ايتاليا بود. آن فيلمها به لحاظ مخاطب، پايه بازار را در نظر ميگرفتند، جذاب، پركشش و از نظر محتوا هم مثل فيلم 300 بودند، پس اين يك اتفاق جديد نيست و به احتمال زياد، آخرين اتفاق در اين زمينه هم نخواهد بود.
همچنين مجيدشاه حسيني گفت: جاي خالي مفاهيمي مثل شهادت و كربلا در فرهنگ غرب خالي است و هاليوود با ساخت فيلم 300 به نوعي در پي ايجاد نوعي كربلا به روايت يونانيها و عليه ايران بوده است.
اين استاد دانشگاه، در مورد فيلمهاي تاريخي ساخت هاليوود، گفت: در دهه 50 و 60 ميلادي فيلمهاي تاريخي زيادي ساخته شد كه بعضي از آنها هم جنبه ضد ايراني داشتند كه از جمله آنها ميتوان به اسكندر كبير محصول 1956 و فيلم سيصد اسپارتي محصول1962 اشاره كرد كه در اين فيلم براي اولين بار بحث مقاومت يك اقليت در برابر اكثريت ايراني درشتنمايي شده است.
اين كارشناس سينمايي افزود: فيلم "ارباب آرزو " محصول سال 1997ميلادي يكي از بدترين فيلمهايي است كه در اين زمينه ساخته شده و در آن، يك جن فارسي بازمانده از زمان زرتشت كه در يك ياقوت محبوس بوده، بعد از هزاران سال آزاد ميشود و چهار سال قبل از 11 سپتامبر، كارهايي مثل تخريب آسمانخراش و منفجر كردن هواپيما در آسمان را انجام ميدهد و بر اساس ديدگاه فيلم، اين شري است كه از ايران آمده است!
شاه حسيني ضمن اشاره به فيلم اسكندر ساخته اليوراستون محصول 2004، گفت: كار اصلي اينگونه فيلمها، به وجود آوردن اين گزاره است كه ايران شكست پذير است. نماد اسكندر در اين فيلم يك عقاب است كه نشان رسمي آمريكا است كه شير ايران را در قفس مياندازد و با پوست شير براي خودش لباس درست ميكند! اين نمونهها همه توهينهايي است كه از سوي هاليوود به فرهنگ ايران شده است و با فيلم 300 به اوج خود رسيده است.
عضو هيات امناي موسسه رسانههاي تصويري در مورد فيلم 300 گفت: اين فيلم حدود يك سال پيش آماده بود اما پخش آن مدتها طول كشيد. البته بعضي كارشناسان، براي اين تاخير، ماجراي مقاومت 33 روزه لبنان در برابر اسرائيل را ذكر ميكنند و ميگويند پس از اين پيروزي، براي دشمنان اسلام اسطوره شكني بسيار لازم بود.
وي متذكر شد: در فيلم 300 نيز ما تنها ايران را نميبينيم بلكه اعراب، مغولها، چينيها و همه شرق را در برابر همه غرب ميبينيم و به جز انسانها، موجوداتي مانند اجنه و هيولاهاي آخرالزماني را هم ميبينيم.
شاه حسيني در مورد وجود اين هيولاها و سمبلهاي وجوديشان، گفت: البته اين هيولاها از تورات و بخشي از مكاشفات يوحنا آمدهاند اما اصل دليل وجود آنها حتي در دهه 80 جنبه سياسي داشته است.
وي افزود: اكثر اين هيولاها موجوداتي باستاني به تصوير درآمدهاند كه در واقع نشان ميدهند اسلام خطري باستاني است كه ميخواهد غرب را ببلعد. حتي علاقه به موجودات عجيب و وقايع جادويي هم كه با هري پاتر آغاز شد و بعد با ارباب حلقهها و نارنيا ادامه يافت، اين مسائل در اذهان مردم به خوبي جا انداخت.
شاه حسيني در ادامه اظهار داشت: سبك بصري 300 بعد از فيلم شهر گناه، كاملا در بين مردم جا افتاد و بيننده ديگر با ديدن اين فيلم تعجب نميكند.
كارشناس كيفي و مشاور برنامههاي سينما يك و سينما ماورا سپس به ذكر مواردي از فيلم 300 پرداخت و گفت: خشايارشا در جايي از فيلم به لئونيداس (شاه يونان) ميگويد سربازان من ناميرا هستند و پيروزي بر اين افراد ناميرا، از گرههاي اصلي اين فيلم است، در حالي كه اين موضوع بر ميگردد به اين امر كه نام گارد محافظان خشايارشا، "گارد جاويدان " بوده است. فيلم 470 سال قبل از ميلاد مسيح ساخته شده اما مرگ لئونيداس حالتي اسطورهاي مانند مسيح دارد.
وي متذكر شد: در فيلم 300، مسائلي مانند شهوتپرستي و جنگ و دعواهاي خانوادگي بين خدايان كه در اساطير يونان وجود دارد به ايرانيان نسبت داده شده و يونانيان در اين فيلم به عنوان افرادي خوب نشان داده ميشوند. از طرفي هم خشايارشا شبيه به هم جنسبازان غربي به تصوير درآمده و حتي شكلي تمثيلي از يك بز شاخدار كه مظهر شيطان است، در حرمسراي خشايارشا ديده ميشود.
شاه حسيني سپس در مورد اسطورهسازي در آمريكا، گفت: در واقع جاي خالي مفاهيمي مثل شهادت و كربلا در فرهنگ غرب خالي است و فيلم 300 شايد نوعي روايت كربلا به روايت يوناني باشد. به عبارتي ديگر، به نظر آمريكاييها، يك مسلخ آمريكايي كه باعث مظلوم نمايانده شدن آمريكاييها شود لازم است و ما نمونه اين تلاش جهت دستيابي به چنين محملي را در فيلمهايي چون نجات سربازرايان و زماني كه سرباز بوديم، ديدهايم.اين كه افرادي اصولگرا و بدون تسامح و تساهل تا آخرين قطره خون بجنگند، براي آمريكاييها مقدس است در اين فيلم يونانيها، اين گونه بودند!
وي همچنين در مورد اشارههاي دروغين فرهنگي فيلم 300، گفت: در اين فيلم به هيچ وجه به خرافه پرستي و مذاهب يونانيان اشارهاي نشده و از مراسم قربانيكردن هم كه از كارهاي مهم در يونان بود، خبري نيست، چون اساطير يونان تا حد زيادي ضد ملي هستند، اما ناگهان در ميانه فيلم، زئوس ميآيد و كشتيهاي ايراني را غرق ميكند. در مواردي چون احترام به زنان نيز در فيلم 300 روايتهاي متناقضي به چشم ميخورد كه فيلمساز جوابي براي آن ندارند.
مهدي كلهر در ادامه نشست نقد و بررسي گفت: فيلم 300 اوج نفرت تفكر مشركانه غرب نسبت به شرق الهي و مشخصا انقلاب اسلامي ايران و بوي تعفن يك كينه است كه روي پرده سينما به مشام ميرسد.
كلهر در ادامه سخنان خود، به روايت تاريخ تمدن ويل دورانت اشاره كرد و گفت: ايرانيان در تاريخ، صاحب فرهنگ، هنر، دانش و بينش معرفي شدهاند و از طرفي اسپارتها شبيه مغولها تصوير شدهاند و قومي هستند كه بهجز قتل و كشتار چيز ديگري ندارند و اهل كار، دامپروري و زراعت نيستند كه فلسفه و دليل شكستهاي پيدرپي اسپارتيها از ايران، به همين موضوع برميگردد.
وي در مورد ديگر تناقضات 300، متذكر شد: تصوير خشايارشا در نقش برجستههاي تخت جمشيد وجود دارد و همان تصوير در فيلم 300 از آن فرمانده اسپارتي به چشم ميخورد! ديگر نكته جالب در فيلم، عدم وجود اسب است در حالي كه ايران به عنوان بزرگترين كشور دارنده نژاد اسب بوده و فرزندان سلاطين هخامنشي، از دو سالگي از مادر گرفته ميشدند تا اسب سواري بياموزند، به همينجهت در جواني سواركار برازندهاي بودهاند.
كلهر افزود: غرب به دليل اينكه خداپرستي را كنار گذاشت و به تمدن آتني برگشت، وابسته به پرستش الههها و اساطير شد. بشر هر چقدر مادي فكر كند، نميتواند به درستي زندگي كند و نيازمند تصاوير و ارجاعات ماورايي است.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور در ادامه گفت: واقعه عاشورا و حماسه امام حسين(ع) در اوج زيباييشناسي بشر در كره زمين قرار گرفته و در هر جاي دنيا كه قصه عاشورا گفته ميشود، قويترين تحليلگرها شيفته اين 72 تن ميشوند، چون انقلاب اسلامي مكرر اين واقعه را تكرار كرده است.
وي گفت: در حقيقت غرب خيلي تلاش كرده تا در مقابل اين باور عاشورايي بايستد و از آن تلقي خشونتطلبي كند اما با اين واقعيت فطري مواجه شد كه كودك غربي هم بيش از قهرمانان غربي، از عاشورا و چيزي شبيه آن خوشش ميآيد.
كلهر گفت: برخلاف برداشتي كه داريم، فيلم 300 عجولانه و شتابزده ساخته نشده است. در اين فيلم، در حقيقت اسپارتيها نماينده ارتش آمريكا هستند و يونان نمادي از انگليس. هاليوود همچنين به خيال خود، سپاه هخامنشي را (با گستردگي عظيمي كه از ليبي تا مرز چين دارد و شامل 42 قوم ميشود) به عنوان نمادي از انقلاب اسلامي به كار برده است. جمعيتي عظيم كه به يك بينش مشترك رسيدهاند و نمادي از جهاني سازي (آن هم در بيش از 200 سال پيش) به شمار ميرفتهاند. اين امر نشان ميدهد يك چيزهايي براي آنها قطعي است و بهتر از ما ميدانند كه اصولگرايي اسلامي و عاشورا آنقدر جذاب است كه بايد اين قضيه را روي داستان اسپارتيها منطبق كنند، چنانچه در اين فيلم، فرمانده اسپارتيها در انتها مصلوب است و بقيه همچون حواريون نشان داده ميشوند. كل مسير نيز نشان دهنده عاشورا است و حتي امام زمان(عج) را نيز نشان ميدهند.
وي در اينباره متذكر شد: اسب سفيدي در فيلم ديده ميشود و از آنجايي كه ما معتقديم منجي ما با اسب سفيد ميآيد، اين ميتواند نمادي از امام زمان(عج) باشد. اين مرد، زيباترين جوان اسپارتي را از پشت گردن ميزند و ميرود. در حقيقت اينجا غرب ميخواهد ترس و نفرتي جهاني نسبت به چيزي كه از امام زمان(عج) داريم بهوجود بياورند. اين سكانس پيشينه و پس زمينه ندارد و اصرار دارد كه مرد را بدون چهره نشان بدهد، مردي كه بيگناهترين و معصومترين سرباز اسپارتي را از پشت گردن بزند.
وي افزود: آنچه كه من در لايه دوم فيلم ديدم، خيلي جدي است. به نقل از مورخين، هخامنشيان يك كشتي ميسازند كه از مسيري 8 كيلومتري ميگذرند، و اين نشان ميدهد كه تكنولوژي در اين اتفاق وجود دارد و غرب از سويي، نميتواند اين را ببيند و نشان بدهد كه يك طرف اين جنگ تا اين حد به صنعت دسترسي داشته است.
كلهر همچنين گفت: گمان ميكنم كه در اين فيلم آمريكا، قصد تحقير اروپا را هم داشته و چنين نمايانده كه اگر آمريكاييها نباشند، اروپايي هم نيست. منطق سياسي آنها اين است كه آمريكا به عنوان حافظ تمدن اروپايي است.
وي افزود: آمريكايي چاقوكش و قاتل، در فيلمهاي هاليوود مسيح ديگران است و اين نسبت جديدي براي براي سينماي آمريكا نيست چرا كه در يك بخشنامه نانوشته، در هر آنچه درباره غرب ساخته شده، آمريكا را منجي غرب نشان داده است.
نماينده رئيس جمهور در شوراي نظارت بر سازمان صدا وسيما گفت: اينكه در سپاه خشايارشا، بخش مهمي يوناني هستند، بيانگر بينشي است كه غرب، پاسخش را نمييابد كه چطور اين مجموعه در كنار هم قرار گرفته شده است و ثابت ميكند كه امروز غرب سوالات جدي دارد و ميترسد اين عظمت تكرار شود.
به گفته كلهر، فيلم 300 اوج نفرت تفكر مشركانه غرب نسبت به شرق الهي و مشخصا انقلاب اسلامي ايران است. بدون هيچ ترديدي، غرب تمام عناصر جذاب ايران را ميخواهد، مال خود كند و نقاط تيره و تاريك جهان را به ايران نسبت بدهد. فيلم 300 نشان از كينه، نفرت، غرب تحقير شده در مقابل يك تمدن برتر و فرهنگي است كه غرب با تمام تلاش، هرگز به آن نرسيد. فيلم 300 بوي تعفن يك كينه است كه روي پرده سينما به مشام ميرسد.
وي افزود: اين فيلم از اين جهت براي ما جاي اميد و از طرفي جاي نهيب دارد. اميد از اين بابت كه توان غرب در حد فيلم 300 است و نهيب كه اين قبيل فيلمها بالاخره افكار عمومي جهان در پايينترين سطوح را تحت تاثير قرار ميدهد.
مجيد شاهحسيني در بخش پاياني نشست نقد و بررسي 300 گفت: فيلم 300 با بودجه 60 ميليون دلاري آمريكا ساخته شده، در حالي كه بودجه سينمايي كل كشور يك چهارم اين مبلغ است.
وي در ادامه نشست نقد و بررسي فيلم 300 افزود: اين در شرايطي است كه هزينه فيلم 300 در عرف معمول سينماي آمريكا چندان بالا نيست .
به اعتقاد وي منابع اعتباري كافي براي پروژه هاي سينمايي بزرگ در كشور وجود ندارد.
شاه حسيني ادامه داد: در نقدهاي مختلف عليه 300، به دو نكته پرداخته نشده است. اولين موضوع اين است كه موسيقي فيلم كاملاً بيهويت است. بخشي از آن حماسي است و بخشي از آن هم موسيقي هاردراك آمريكايي است كه اين موسيقي در زمان حمله اسپارتيها به ايران پخش ميشود و كاملاً معلوم است كه منظور از اين ارتش، آمريكا است، چون موسيقي هاردراك كاملاً در سراسر جهان شناخته شده است.
اين كارشناس سينمايي تاكيد كرد: موضوع ديگر اين كه همزمان با اين فيلم، فيلم ديگري به نام "شبي با شاه " به نمايش درآمد كه در آن فيلم خشايارشا، شخصيت مثبت فيلم است و دليل آن هم اين است كه او عاشق يك دختر يهودي به نام حديثه ميشود و او را ملكه خود ميكند. حتي آنجا هم معيار خوب بودن شخصيت فيلم، روابط مثبت آنها با يهوديان است و اين هم به همان دليل تسلط يهوديان بر هاليوود است.
شاهحسيني درباره راهكارهاي تقويت سينماي ملي در كشور گفت: بايد به تاريخ كهن و ارزشهاي باستاني و ملي كشورمان رجوع كنيم و براي اين كار، ابتدا بايد شناخت كافي از تاريخ باستاني كشورمان داشته باشيم. متأسفانه اكنون اين شناخت وجود ندارد و به همين خاطر، نقد تاريخي خوبي هم در اين زمينه نداريم.
وي افزود: نميتوان بدون تكيه بر منابع مكتوب، فيلمنامه اصيل تاريخي نوشت و اين فيلمنامهها حتماً بايد اقتباسي باشند.
شاهحسيني سپس از چند پروژه تاريخي نام برد و گفت: پروژههاي سلمان فارسي، ابن هيثم ، فضلابن شاذان و پروژههايي در مورد دورههاي صفويه، اكنون در دست بررسي است و پروژههايي هم به صورت انيميشن مورد بررسي قرار گرفته است.
وي سپس افزود: بايد بودجه دولتي عظيم و عزم ملي وجود داشته باشد چون پروژههاي بزرگ با عزم ملي، به كار ميافتند و بايد با روي خوش به سوي آنها برويم.
مهدي كلهر نيز در ادامه اين نشست گفت: متاسفانه مسئولين فرهنگي و هنري طي دو دهه گذشته در زماني كه اين فيلمها باب شد، مثل كبك سرشان را زير برف كردند، آنچه را در اين نبرد فرهنگي اتفاق ميافتاد، ناديده گرفتند و طوري وانمود شد كه دنيا با ما كاري ندارد. اين در حالي بود كه طرف مقابل جلو آمد و اكنون، ديوارها در عصر ما فرو ريخته و نميشود كسي خودش را مخفي كند.
وي تاكيد كرد: شايد فيلم 300 وظايف مسئولين فرهنگي و هنري كشور را گوشزد كند و اين پرسش را مطرح سازد كه چرا ما جايگاه خودمان را در عصر امروز نمي شناسيم؟
نماينده رئيس جمهور در شوراي نظارت بر صداوسيما، افزود: ما نيازمند بازبيني جايگاه خودمان هستيم و غرب با ساختن چنين فيلمهايي نشان ميدهد كه تا چه حد از ما ميترسد و نگران است. نگراني آنها فكري و معنوي است چرا كه قامت فرهنگي ايران بلندتر از غرب است.
وي گفت: ما در مركز نبرد فرهنگي قرار داريم و در چنين عصري، سينماي انقلاب اسلامي حداقل 2 ميليارد مخاطب تضمين شده دارد و به همين دليل است كه اكنون غرب شمشيرش را از رو بسته است.
كلهر در پايان گفت: پيشنهاد من در اين عرصه، مقابله به مثل نيست، وظيفه ما نگهداري تاريخ است. به شخصه با ساختن فيلم سياسي به معناي رايج صددرصد مخالفم و براي هنرمند رسالت بشري قائلم؛ اما بر اين عقيدهام كه جواب فيلم را بايد با فيلم و پاسخ سريال را با سريال داد و به خودشناسي رسيد.
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1